آفرينش جهان هستي بر اساسعدالت:
و خلق الله السموات و الارض بالحق: و خداوند آسمانها و زمين را بازيچه خلق نكرده بلكه به حق آفريده است.
عدل الهي چون صفت حق تعالي است در عين واقعي بودن و كامل بودن، يكي از اصول آفرينش نيز ميباشد.
بايد دانست كه علاوه بر اينكه خلقت جهان هستي بر اساس عدل است ايجاد قوانين و سنن و كلمات جهان هستي نيز بر پاية عدل و داد تحقق يافته است چنانچه در آيه 115 سوره انعام ميخوانيم كه:
و تمت كلمت ربك صدقاً و عدلاً لامبدل لكلماته و هو السميع العليم: عدالت به حد كمال رسيد و هيچ كس تبديل و تغيير آن كلمات نتواند كرد و او خداي شنوا و دانا ( به گفتار و كردار خلق) است.
در اين آيه سخن از اتمام كلمة حق براساس صدق (راستي) و عدل ( اعتدال و برابري) است و در آن ترديدي و تبديلي نيست.
و نيز در فرمايشي از پيامبر (ص) آمده است كه. بالعدل و قامت السموات و الارض: يعني آسمانها و زمين (يا به طور كلي هستي) بر اساس عدالت استوار شده است. در اين نگاه نيز عدل اساس خلقت و آفرينش است و آفرينش بدون آن معنا ندارد.
قرآن كتاب عدل:
در سيري كه در قرآن ميكنيم روش عادلانه آن را در همه موضوعات مشاهده ميكنيم و انصاف و عدالت و بيطرفي و در واقع داوري منصفانه در تمام برنامههاي آن به چشم ميخورد به طور كلي در نمونه، اين نوشتار ميتوان گفت كه: وقتي ميخواهد مشروبات الكلي و خمر را تحريم كند قبلاً به منافع ( اقتصادي كه از راه شراب سازي و امثال آن بدست ميآيد و يا منافع طبي) آن اشاره ميكند و سپس ميفرمايد: يسئلونك عن الخمر و الميسر قل فيهما اثم كبير و منافع للناس و اثمهما اكبر من نفعهما و ...
اي پيغمبر از تو از حكم شراب و قمار ميپرسند. بگو در اين دو كار گناه بزرگي است و سودهايي، ولي زيان گناه آن بيش از منفعت آن است. و يا در جايي ديگر با توجه تمام به امتيازاتي كه مكتب اسلام دارد يك سره، كتابهاي آسماني قبل از خود را ناديده نميگيرد و ميفرمايد: و مصدقاً لمابين يديه: كتابهاي نشده تورات و انجيل كه قبل از من بوده مورد قبول من است و اين خود دليل ديگري از انصاف است.
عدالت ريشه در فطرت انسان دارد:
از منظر قرآن، عدل به مثابه صفت وملكه انساني واجتماعي ريشه در فطرت انسانها دارد. بدين معنا كه در نهاد آدمي و در اساس خلقت او گرايش به عدالت و عدالتخواهي، تنفر از ظلم و ستم، بيعدالتي و تبعيض وجود دارد.
و اين حقيقتي است كه انسان آن را در ذات خود يافته و فطرتش را بدان حكم ميكند. هر چند كه سرگرم شدن به اسباب ظاهري و امور دنيوي او را غافل ساخته باشد. لذا قرآن انسان را به چيزي بيرون از وجود انساني خود و عقل و فطرت او فرا نميخواند و اگر به عدل فرا ميخواند، عدلي است كه ريشه در وجوداو دارد. چنانچه در آيه 90 از سوره مباركه نحل ميخوانيم:
ان الله يامر بالعدل والاحسان: همانا خداوند فرمان به عدل و احسان ميدهد.
و نيز در ادامه مطلب در جايي ديگر آمده است. فالهمها فجورها و تقويها: كه ما آشنايي با خوبيها و بديها را به طور فطري در انسان قرار داديم.
بنابراين عدالت از جمله مواردي است كه نه تنها در وجود آدمي قرار دارد بلكه انسان آن را فطرتاً دوست دارد و دليل آن، اين است كه حتي ستمگران براي ظلم خود دست به توجيه ميزنند و سعي ميكنند آن را عادلانه جلوه دهند. ونيز در آيات 7 و 8 سوره مباركه انفطار كه در آن سخن از تحقق عدل واعتدال در وجود آدمي است آمده است:
الذي خلقت فسواك فعدلك في اي صوره ماشاء ركبك: پروردگاري كه تو را آفريده پس تو را در سواء و تسويه قرار داد و آنگاه اعتدال و عدالت را در وجود تو محقق ساخت و در هر صورتي كه خواست تركيبت داد. يعني تو را در آفرينش و خلقت اساساً و ذاتاً در سواء و اعتدال قرار داد. بنابراين چون عدالت ريشه در فطرت انساني دارد باعث ثبات و آرامش و درواقع تغيير ناپذير است و از آنجايي كه آدمي همواره به دنبال آرامش (عدم تغيير) ميباشد پس عدالت آرامش بخش است.
استقرار عدالت يكي از مهمترين اهداف انبياء الهي:
لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط و...
همانا ما پيغمبران خود را با ادله و معجزات ( به حق) فرستاديم و برايشان كتاب و ميزان (عدل) نازل كرديم تا مردم به عدالت قيام كنند.
و چون وجود جامعهاي عادل هم نياز به قدرت معنوي دارد و هم قدرت مادي، در آيه فوق به هر دو قدرت اشاره شده « بينات و كتاب و ميزان» هر يك قدرت و پشتوانة معنويي است براي استقرار عدل. و جمله « و انزلنا الحديد» كه در دنباله آيه است اشاره به قدرت مادي ميكند كه متخلفان بدانند كه هرگاه لجاجت و كارشكني كنند با قدرت سركوب ميشوند.
بنابراين هدف انبياء آن است كه چنان ايمان به خدا و معاد را در مردم زنده كنند و چنانچه اخلاق و طرز تفكر الهي را در تاروپود فرد و جامعه بوجود آورند كه، خود مردم، به عدالت بر خيزند و جامعة عدلي تشكيل دهند.
بنابراين استقرار عدالت اجتماعي يكي از مهمترين اهداف انبياء است.
اهميت عدالت در اسلام و جامعه اسلامي:
اسلام مكتب عدل و اعتدال است. راه مستقيم است و امت اسلام كه امت ميانه و وسط است نظام آن عادلانه است.
اگر نماز دارد. زكوه هم دارد. اگر تولي و دوستي با اولياء خدا را دارد، تبري و دوري از دشمنان را هم دارد.
اگر از علم طرفداري ميكند از عمل هم پيشتيباني ميكند و اگر فرمان به توكل به خدا را ميدهد، دستور فعاليت و تلاش هم ميدهد اگر دستور بخشش را ميدهد در اجراء حدود، فرمان به قاطعيت و اينكه رخم در شما اثر نكند را نيز دارد و...
بنابراين در جامعهاي كه بر اساس دستورات اسلامي بنا شده است ميبينيم كه تمام پستهاي حساس برعهده افراد عادل است. و از رهبر انقلاب و مرجع تقليد گرفته تا قاضي و شاهد و منشي همه و همه بايد در هر مرحلهاي عادلانه بگويند و بنويسند. اسلام اهميت خاصي به عدالت داده و آن را در تاروپود جامعه و در مسائل حقوقي و اجتماعي و خانوادگي و اقتصادي شرط اساسي دانسته است.
از ديد پيشوايان معصوم ما نيز عدالت ضرورتي است كه بقاي جامعه منوط به آن است و بدون تحقق آن جامعه باقي نخواهد ماند.
امام صادق (ع) از عدالت به عنوان يكي از مواردي كه مردم واقعاً به آن محتاج هستند ياد ميكند:
ثلاثه اشياء يحتاج الناس طراً اليها: الأ من و العدل و الخصب: يعني سه چيز است كه مردم واقعاً به آن نياز دارند و براي آنها ضروري است: 1- امنيت 2- عدالت 3- وسعت و فراواني
و نيز جرج جردقان علت اصلي پذيرش خلافت از سوي حضرت علي(ع) را در خطر بودن عدالت اجتماعي مينويسد.
و پيامبر عظيم الشان اسلام نيز در خصوص اهميت عدالت ميفرمايند:
عدل لساعه خير من عباده سبعين سنه قيام ليلها و صيام نهارها:
يك ساعت عدالت از هفتاد سال عبادتي كه روزهاي آن روزه و شبهاي آن احيا داشته باشيد بهتر است.
اينكه با درك اهميت عدالت در اسلام، به طور مختصر بررسي خواهيم كرد، اهميت و ضرورت عدالت را از منظر آيات و روايات در عبادت، رفتارهاي اجتماعي، اقتصادي و ...
1- عدالت در عبادت:
در روايات بسيار سفارش است هر گاه آمادگي روحي براي يك سري عبادتهاي غير واجب نداريد آن را به خود تحميل نكنيد، و سعي كنيد عبادت را با نشاط و هماهنگ با آمادگي قبلي انجام دهيد. امام صادق (ع) ميفرمايند: لاتكرهوا الي انفسكم العباده: عبادت را برخود تحميل نكنيد و در حديث ديگر چنين ميخوانيم: لاتكرهواعباده الله الي عبادالله: عبادت را بر بندگان خدا هم تحميل نكنيد.
2- عدالت در نگاه:
حضرت علي (ع) به محمد بن ابي بكر كه نماينده امام در مصر بود چنين مينويسد:
در تمام ملاحظات و نگاهاي خود مساوات را مراعات كن. اين دقت و عدالت به خاطر آن است كه افراد ضعيف در جامعه از لطف تو مأيوس نشوند و افراد مستكبر طمعي به ظلم و بيعدالتي تو نداشته باشند. و نيز در حديثي آمده كه: پيامبر كه با مردم سخن ميگفت نگاههاي خود را عادلانه ميان اصحاب تقسيم ميكرد.
3- عدالت در سخنگويي:
و اذا قلتم فاعدلوا و لو كان ذاقربي... « و هرگاه سخني گوييد به عدالت گراييد و هر چند دربارة خويشاوندان باشد و...» يعني بر اساس عدل سخن گوييد و به آن نيز وفادار باشيد و پيامد سخن شما نيز كنش عادلانه باشد.
و نيز در روايات واخلاق اسلامي سفارش شده است كه در گفتگوهاي علمي اگر بحث از مدار عدالت و جستجوي حق خارج و به جدال و كرسي نشاندن حرف خود كشيد فوراً از بحث كناره گير ميشود هرچند حق به جانب ما باشد.
4- عدالت در رفتار با كفار و دشمنان:
در اسلام اجراي عدالت نه تنها درباره دوست و در حال طبيعي كه درباره دشمن و در حال جنگ نيز مورد سفارش است:
1- ولا يجرمنكم شنان قوم علي الا تعدلوا. اعدلوا هوالقرب للتقوي.
در اين آيه اصرار دارد كه دشمني شما با قوم يا گروهي باعث نشود كه به عدالت رفتار نكنيد و تاكيد ميكند عدالت را پيشة خود سازيد كه آن به تقوي نزديكتر است.
نظرات شما عزیزان: